وقتش شده نگاه به دور و برت کنی
فکری برای این همه خاکسترت کنی
عذر مرا ببخش دوایی نداشتم
تا مرهم کبودی چشم ترت کنی
مجبور نیستی که برای دل علی
یک گوشه بنشینی و چادر سرت کنی
من قبله و تو در شرف رو به قبله ای
پس واجب است روی به این همسرت کنی
زحمت مکش خودم به حسین آب میدهم
تو بهتر است فکری برای پرت کنی
