آموزش وردپرس | قالب وردپرس | افزونه وردپرس

کبوتر دلم را به سوی حرم پر میدهم. ای دلگشای عاشقان دستان نیازم را به اجابت برسان.امام علی بن موسی الرضا (ع)

***************************

یا رضا،‌ تو را به غریبی ات قسم می دهم که تسکین درد این دل غریب من نیز باشی. من جز التماس به درگاهت چیزی ندارم و آن را هم لطفی از جانب تو می دانم.

***************************

من همان آهوی رمیده و در بند هستم که محتاج گوشه چشمی از توست. یا رضا،‌ ای غریب الغربا و ای معین الضعفا،‌ اینک التماس های این بنده ی ضعیف و در بندت را به اجابت برسان. باشد که بندها گسسته شود.


رضا جان… می دانم که من لایق وصلت نیستم. می دانم که بار گناهانم سنگین است و سرم از خجالت افکنده. اما این بار نیز با این کوله بار سنگین از گناه و سر فکنده از شرم به درگاهت آمده ام. دست نیاز به سویت گشوده و دخیل بند ضریحت شده ام تا شاید قدری از آن ها کاسته شود. میدانم که آقایی میکنی و این بنده ی خطاکارت را دست خالی نمیرانی.

***************************

من هنوز هم درست مانند کودکی هایم دوست دارم صدایت کنم تا تو هم مرا صدا کنی،‌ عاشق لحظه ای هستم که چشم به گنبد طلایی ات بدوزم تا تو هم گوشه چشمی به من بیندازی. ای من به فدای مهربانی و مهمان نوازیت، از راه دوری آمده ام. لطفی کرده و مرا از درگاهت نران….

***************************

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا… یا رضا، هر بار که دست به دامنت شدم دست خالی بازنگشتم. این بار نیز بر این بنده ی حقیر و خطاکار لطفی بنما و اجابت کننده ی نیازم باش

 


هربار که چشم به گنبد طلایی ات می دوزم، درخششی از لطف و مهربانی ات همراه با بغضی مست کننده گلویم را می فشارد. یا رضا، تو همانی هستی که مهمان ناخوانده ی سرزمین من شدی و اینک همگان مهمان و محتاج تو اند. ای غریب غریب نواز،‌ دستان نوازشت را بر سر من نیز بکش.

رضا جان، ای مهربانی که پرده ی رازها و نیازهایم را تنها برای تو گشودم. می دانم که اینبار نیز مثل همیشه دست خالی بازم نمیگردانی. ای مهربان ترین مهربانان و شفاعت کننده ی محتاجان،‌ اینبار نیز شفیع من باش.

ای شاه شاهان… این بار نیز با کوله باری از گناهان آمده ام تا پناهم بدهی. ای به فدای حرمت که ملجا درماندگان است، این بنده ی درمانده ات را دور مران و راهش بده…

***************************

سلام، ای باور آسمانی ام و ای شمع شب تار زندگی ام و ای روشنی بخش کاشانه ام. من همان کبوتر پر شکسته ای هستم که راهی را جز آستان تو نمیشناسم. ای من به فدای طلایی گنبد و تنهایی مهمان هایت شوم، میشود گوشه چشمی هم به من داشته باشی. منی که هر چه داشتم در صحن و سرایت با تو ساختم. مرا در موج مهربانی هایت غرق کن یا علی ابن موسی الرضا.

***************************

دوست دارم روز ها در گوشه ای از حیاط با صفای حرمت بنشینم و به زیبایی و لطف خیره کننده است چشم بدوزم. ببینم که چگونه مهمان نوازی می کنی و با دستان مهربانت دانه های اشک را از روی گونه های سرد زائرین درگاهت می زدایی. من می دانم، تو خیلی مهربان هستی. کدام مهمانی را دیدی که در غربت خود مهمان نوازی کند؟ خود بنده نوازی کند؟ ای مهربان ترین آیا می شود گوشه ای از لطف و کرم خودت را نصیب من نیز سازی؟ روزها در گوشه ای از حیاط با صفای حرمت مینشینم…


درست در زمانی که در سینه ام نفس آخری بود،‌ زائرت شدم. زائر مهربانی ها و بنده نوازی هایت. ای تنها بهانه برای زنده بودن من،‌ گنبد طلایی ات به من عمر دوباره ای داد. تو شافع نیاز های من به درگاه خدا هستی. ای تنها ترین صدا در خلوت من،‌ بغضی که در گلو دارم را با نیم نگاهت بشکن…

***************************

یا ضامن آهو… دل شکسته ام. آیا ضمانت قلب شسکته و حال پریشانم که به درگاه پروردگار می کنی؟


 

یا امام هشتم… من دلم می خواهد به ملتمسانه ترین شکل ضریحت را با پنجه های دلم بگیرم. چشمانم را دخیل پنجره فولادت سازم و تمام تمناهایم را قربانی درگاهت سازم. دل بریدن از هر آنچه در این دنیا مانعی بین و من و تو شده را با آغوش باز میپذیرم و دل میکنم از آنچه هست و نیست. تنها گوشه نگاهی از تو را میخواهم ای غریب الغربا. اینک من غریب درگاهت هستم…

با چشمان گریان و دل شکسته ام در زیر لب السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا را نجوا می کنم. ای تنها یاور دل غم زده ام از کوچه ی بن بست قلبم گذری کن تا شاید چراغی از امید در آن روشن شد. ای صبر و قرار من، دل آزرده ام را مرهم باش.

***************************

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا… می دانم که لایق وصلت نیستم رضا جان. اما با چشمانی مملو از اشک و نیاز التماست می کنم. من کبوتر بی قرار بارگاهت هستم. برایم آقایی کن. چشمان من خیره به امید تو است ای مهربان ترین مهربانان.

***************************

ای ماه درخشان شب بی نور زندگی ام،‌ ای همه دار و ندار محتاجان، ای معنی لبخند بر چهره ی گریان زائرانت، دست نوازشی بر باور پژمرده ام بکش.

***************************

یا امام رضا، من همان کبوتر تنها و غریبی هستم که بی قرار بر بالین حرمت بال بال می زنم. همان کبوتر پرشکسته ای که به امید مرهم راه حرمت را در پیش گرفته است. در راه زائرانت را دیدم که چه مستانه دست نیاز به درگاهت دراز کرده اند. دستان نیاز تمام عاشقانت را به اجابت برسان و در نهایت نیز گذری بر دل غم زده ی این کبوتر پر شکسته ات کن. من جز ضریح تو جایی را نمیشناسم تا عاجزانه التماسش کنم. من التماس به تو را دوست دارم. شفاعت این کبوتر تنها را نیز بکن… .


دل را به ضریحت گره زدم تا شاید دستان مهربان تو گشاینده ی آن باشد. ای نهایت آرزوی مشتاقان، آرزوی مرا نیز به اجابت برسان.

***************************

از بچگی به من گفته بودند که آقایی در سرزمینمان مهمان ما است که خیلی باید به او احترام و عزت بگذاریم. کمی بعد دانستم که ما مهمان تو هستیم آقا. ای مهربان ترین مهمان نوازی که هیچ کسی را دست خالی و دل شکسته از درگاهت نمی رانی، چگونه این همه خوبی را در دل غربت گنجانده ای؟ مگر می شود این همه لطف برای این همه زائر؟! دل من نیز آرزوی زیارت حرم با صفایت و سر گذاشتن و گریستن بر پنجره فولادت را کرده است. بطلب مرا آقای من… .

**************************

درست در زمانی که از کران تا کران آسمان تیره و تار بود و نمی توانستم رازی را بر زبان بیاورم و همدلی را بیابم،‌ طلایی گنبدت دل را به سمت تو سوق داد. ای بنده نوازی که از راه دور نیز درد دل ها می دانی و مرهم می شوی، تو را به کبوتران حرمت قسم می دهم که گره های تار پوچی قلبم را با عشق خود بگشایی ای گره گشای نیازمندان.

چه چیز زیبا تر از سکوت دلگشای حرمت که با صدای نقاره ها می شکند. این نقاره ها برای من زیباترین موسیقی جهان و نقاره چی هایت هنرمند ترینانند. چه زیبا است طنین صدای آن ها در گوش زائرانی که با حلقه هایی از اشک در چشمانشان منتظر معجزه ای از تو هستند.


یا رضا، نگاه تو حادثه ای است در چشم زمین و زمان و معجزه ای داری که جهان به ساز تو می رقصد. من تنها با عادت به تو است که می توانم به ترک خودم برسم و تنها با فهم مهربانی هایت است که می توانم به درک درستی از خود دست یابم. ای انتهای معنای عاشقی رهایم نکن.

***************************

ای آقایی که شمیم عشقت از شمال تا جنوب و شرق تا غرب این کهنه سرزمین را فرا گرفته است، ای اجابت کننده ای که هیچ یک از دستان دراز شده به سمت بارگاهت را خالی باز نمیگردانی، اینک مرا در امواج لطف و عطوفت خودت غرق ساز تا بدانم معنای معجزه چیست. یا رضا… تا بتوانم صدایت می زنم و هربار دلم را به ضریحت دخیل می بندم تا لطف بی کرانت شامل دل غمزده ی من نیز گردد. ای نهایت آرزوی مشتاقان نگاهت را از مردم این سرزمین دریغ مکن.

***************************

من همان بنده ی غریب و راه گم کرده ای هستم که به دنبال رد پای آرزو ها به صحن و سرایت درآمدم. شنیده ام که مستجاب کننده ی دعاها و مرهم زخم دل ها هستی. ای غریبی که دست نوازش بر سر غریبان می کشی، ای مهمانی که با سروری تمام مهمان نوازی می کنی، این بار من غریب و سرگشته ی کویت شده ام. دوست دارم با دلی سرشار از تمنا و چشمانی لبریز از امید به درگاهت التماس کنم. رضا جان… مهربان ترین مهربانان… آقای من… این بار نیز سروری کرده و این بنده ی حقیرت را پذیرا باش.

***************************


بارها این نجوا را شنیده ام که می گوید: ای حرمت ملجا درماندگان… من همان درمانده ای هستم که دامن کشان به حرمت آمده ام. قسمت می دهم آقا که مرا دور مرانی…. ای شاه شاهان پناهم بده.

***************************

یا رضا… یادت می آید زمانی که کودک بودم و به حرمت می آمدم؟‌ فارغ از هر چیز مستانه و با غرور کودکی در حیاط حرمت راه می رفتم و با چشمانی خیره از ذوق به گنبد طلایت می نگریستم. من همان کودکم. اما اینبار بزرگ شده ام. غصه ها و گناهانم نیز با من بزرگ شده اند. دیگر نمی توانم سرمستانه و با چشمانی ذوق زده و فارغ به گنبدت خیره شوم. این بار با مشک پرآب چشمانم به لطف و کرمت خیره می شوم. ملتمسانه از تو می خواهم بارم گناهانم را سبک تر سازی و گوشه ای از غم هایم را بزدایی. اینک من درمانده ترین و محتاج ترین به درگاهت هستم. پس دور مران از در و راهم بده..


کبوتر ها را دوست دارم. چرا که هر بار با دیدن آن ها به یاد حرم امام رضا می افتم. همان امامی که می گویند غریب الغربا است و معین الضعفا. خوشا به حال آن کبوترانی که در آسمان این امام به پرواز درمی آیند. ای کاش من نیز یکی از آن کبوتر ها بودم تا هر زمان که دل تنگ می شدم پرگشوده و بر بالین گنبد طلایت به پرواز درمی آمدم. اما افسوس… افسوس و صد افسوس که بنده ای حقیر بیش نبوده و با کوله باری سنگین از گناهان. بالی ندارم که آن را به درگاهت بگشایم. رضا جان… توفیق زیارت نصیبم کن و طلب نما تا در در جوار پنجره فولادت آرام بگیرم شاید قدری سبک تر شدم.

***************************

یه وقتایی هست که آدم دلش گرفته. نه می تونی به کسی بگی و نه میتونی تحمل کنی. فقط یه محرم راز و یه مرهم دل لازمه تا بغض گلوتو بشکافی و سفره ی دلتو باز کنی. یا رضا… آقای من… شما همان محرم راز و مرهم دل هستی. چه دل انگیز است آرمیدن در گوشه ای از صحن و سرایت و زیر لب نجوا کردن با تو. من اشک هایی را که با هر دانه از تسبیحم برای تو سرازیر میشود را دوست دارم. چرا که می دانم با هر دانه ی آن ها دلم سبک تر میشود. خوشا آن دلی که محرم و مرهمش تو باشی رضا جان…

***************************


می گویند هر کس برای اولین بار نگاهش به گنبد طلایت بیفتد حاجت روا خواهد شد. خوشا آن چشمی که با دیدن گنبد تو روشن می شود و خوشا آن دلی که تمنایش به لطف تو مستجاب می شود. ای بارقه ی امید… تو پیدایی در پس پرده ی شب. راه بگشا. ما بندگان گناهکار و دل شکسته ای هستیم که جز حرمت ملجئی برای درماندگی خود نیافتیم. ما را دور مران از در و راهمان بده… رضا جان…

***************************

یا امام رضا، گاهی دلم می خواهد آهویی در بند باشم تا تو ضامنم شوی. ای ضامن آهوان رمیده و دل شکسته، چشمه ی جود و کرم تو به کدامین دریای بی کران متصل است که هر چه از آن نصیب بندگانت می کنی باز هم پایانی ندارد…